شعر ها و یادداشت های محسن با فکر

متن مرتبط با «آخرین» در سایت شعر ها و یادداشت های محسن با فکر نوشته شده است

آخرین باری که آمد....

  • آخرین باری که آمدمزه ی انجیر داشتطعم تابستانی مردادماه وتیر داشتبود معجونی ز بدخویی ونیکو منظریمثل آهو می رمید وپنجه های شیرداشت گرچه روشن بود منظورپری ازآمدنرفتنش اما معما بود وصد تفسیر داشت هرکجا می رفت ازخود کشته برجا می گذاشتدرمیان چشم هایش وحشت شمشیر داشت می توانست ازکرامت مرده ای را جان دهدبرلبش اعجاز صدها استکان اکسیر داشت بعد از آشوبی که درمحدوده ی بلخ آزمودعزم تسخیر حجاز ودجله وازمیر داشت تاکه ازهم نگسلند ازبند ونتوانند رستاز برای هر اسیری رشته ای زنجیر داشت می رسید آوازمهرش گاه تا گوش فلکگرچه تامابشنویم اندازه ای تاخیرداشت کاش روزی واگذارد راه ورسم کینه رااینهمه تمکین وخواهش کاشکی تا,آخرین,باری,آمد ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها