شعر ها و یادداشت های محسن با فکر

متن مرتبط با «شماره» در سایت شعر ها و یادداشت های محسن با فکر نوشته شده است

غزل های شماره ۳و۴

  • غزل شماره ۳درابرهای یائسه،رگبارنیزنیستبی گل،به روی شاخه،بروبارنیزنیستپویندگانِ نابلدِراه وچاره ایمدرجاده ای که ساده وهموارنیزنیستشاید،طلسم بختِ بدِخود،شدیم مابختی،اگرچه خواب،نه،بیدارنیزنیستبیگانه رابه خانه ی خودراه داده ایمبادآن زمان،نشانی ازاغیارنیزنیستگاهی،برای رفتن مهمان مهربانچون بود،عزیزومحترم،اصرارنیزنیستداروی تلخ،خورده وبهترنمی شویماینجاطبیب،مرهم بیمارنیزنیستآزادگی وزندگی وزن،غرورماستحکم زمانه را،سرِانکارنیزنیستآنروزمی رسدکه ببینیم وبشنویمدربین مردم،اینهمه،دیوارنیزنیستچون کشتگان عاشق این سالها،بزرگ،درباغ های شهر،سپیدارنیزنیستهرگز نگوبه مادرم ازحکم من،پدر!ماراجزای مرگ،سزاوارنیزنیستبرگورِ من،ترانه بخوان ونگو،دریغزنده ست،کشته ی ستم وخوارنیزنیستآه ای جوان،که چشم تودنبال زندگیست،درعرصه ای که فرصت وابزارنیزنیست،چندان،زلال وپاکی وازهربدی،به دورآیینه ای،که روی تو،زنگارنیزنیستمحسن بافکرلیالستانیغزل شماره ۴جایی که عشق نیست،غم یارنیزنیستدریادلی،نشانه ی ایثارنیزنیستبایارِنارفیق،به مقصدنمی رسیمهمراهی مدام،به اجبارنیزنیستاین راکه دوست دارمش،ازجان خویش،بیشلازم به اعتراف وبه اقرارنیزنیستچیزی نمانده،تاکه به آن،دلخوشی کنیمدربیشه،سنگ نیست،اگر،سارنیزنیستآنکس که بخت وطالعش ازدست رفته استمانندما،به رنج،گرفتارنیزنیستروَیای مارسیدنِ دنیای تازه ای ستعصری که نیست، وحشت وآزارنیزنیستآینده،می رسد،همه،باسالی ازامیدسالی که مثل پاروچوپیرارنیزنیستآن سالهاکه نیست،زیاران من،نشاناین شاعرِغمینِ نگونسار،نیزنیستآمیزه ای،زیاس وامیداست،درغزلوقتی به عرصه،جرات گفتارنیزنیستامیدوارِسرمدیِ نامِ خود،مباشای شاعر!اعتبار،به اشعارنیزنیستمحسن بافکرلیالستانی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • غزل شماره ۲

  • غزل شماره ۲میلی به همنشینی ودیدارنیزنیستافسرده را،هوای چمنزارنیزنیستبیهوده،دل،به نورنبستیم،اگرچه بازدرآسمان،ستاره،پدیدارنیزنیستوقتی که خود،تبربه تن خویش میزنیچندانی احتیاج،به پیکارنیزنیستصدباروعده دادی ونشنیده ایم ماگوشی برای وعده ی این بارنیزنیستبُردیدمان به ورطه ی غرقاب رنج وفقربااین ادا،که اینهمه بسیارنیزنیستهرکوی،اگرچه،پرشده ازالتهاب وخشماین ماجرا،برای توهشدارنیزنیستجانِ به لب رسیده،دراین شهر،شد،زیاداین روزها،رفیق تو بازارنیزنیستمارابه آب ودانه ی کم،داشتی،ولیجام توازخوشی،پُروسرشارنیزنیستازما،اگرنمانده،دوروزی دگر،نشانجز،لعنت بشر،زتو،آثارنیزنیستچون،روزهای روشن نوشیروان،گذشتشاد،آن شبی که تاری تاتارنیزنیستمحسن بافکرلیالستانی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • غزل شماره ۳

  • غزل شماره ۳درابرهای یائسه،رگبارنیزنیستبی گل،به روی شاخه،بروبارنیزنیستپویندگانِ نابلدِراه وچاره ایمدرجاده ای که ساده وهموارنیزنیستبیگانه رابه خانه ی خودراه داده ایمبادآن زمان،نشانی ازاغیارنیزنیستگاهی،برای رفتن مهمان مهربانچون بود،عزیزومحترم،اصرارنیزنیستداروی تلخ،خورده وبهترنمی شویماینجاطبیب،مرهم بیمارنیزنیستآزادگی وزندگی وزن،غرورماستحکم زمانه را،سرِانکارنیزنیستآنروزمی رسدکه ببینیم وبشنویمدربین مردم،اینهمه،دیوارنیزنیستچون کشتگان عاشق این سالها،بزرگ،درباغ های شهر،سپیدارنیزنیستهرگز نگوبه مادرم ازحکم من،پدر!ماراجزای مرگ،سزاوارنیزنیستآه ای جوان،که چشم تودنبال زندگیست،درعرصه ای که فرصت وابزارنیزنیست،چندان،زلال وپاکی وازهربدی،به دورآیینه ای،که روی تو،زنگارنیزنیستاین راکه دوست دارمش،ازجان خویش،بیشلازم به اعتراف وبه اقرارنیزنیستچیزی نمانده،تاکه به آن،دلخوشی کنیمدربیشه،سنگ نیست،اگر،سارنیزنیستآنکس که بخت وطالعش ازدست رفته استمانندما،به رنج،گرفتارنیزنیستروَیای مارسیدنِ دنیای تازه ای ستعصری که نیست، وحشت وآزارنیزنیستآینده،می رسد،همه،باسالی ازامیدسالی که مثل پاروچوپیرارنیزنیستآن سالهاکه نیست،زیاران من،نشاناین شاعرِغمینِ نگونسار،نیزنیستآمیزه ای،زیاس وامیداست،درغزلوقتی به عرصه،جرات گفتارنیزنیستمحسن بافکرلیالستانی بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها