شعر ها و یادداشت های محسن با فکر

متن مرتبط با «شایدکه» در سایت شعر ها و یادداشت های محسن با فکر نوشته شده است

شایدکه هیچگاه

  • شاید که هیچگاه----------------وقتی که آفتاب همیشهبریک مدار معینودرمسیرحرکت معلومیگردش نمی کندوزمین همچون اسب بی سوار گاهیگام درراهی می گذاردکه هیچوقت آنرا طی نکرده بودپیوسته می توان نگران بودیعنی همیشهبهانه ای برای دلهره باقیستفرزندت را که صبحدم ازسفره ای حقیرتا آستانه ی درخانهامیدوار بدرقه کردیشایدکه هیچگاهدیگرنبینیزیرا که ازمیان خلوت کوچهتا شلوغ ترین نقطه های شهرازکنارهزار خنجر عریانبایدگذشتجاییدیوارآوار می شودولحظه ای کنارخیابانیخشونت آهنلطافت تن وجان راتسخیر می کندوچنین است که انسانمانند یک گوزن پریشاندربیابانی هولناکازچارسویمحصوردام ودانه ی مرگ استآیااکنون که این سطور را برای تو تحریر می کنمناگاه سقف آسمان فرود نمی آید؟یاوقتی که این نوشتهدردست های توستآیا زمین دچار جنونی نمی شود ؟ودرارتعاش ناگهانیهرآنچه را یافت نمی بلعد ؟وآنگاهآیا تو نیزناخوانده چیزی رافرو نمی گذاری ونمی گذری؟محسن بافکرلیالستانیازمجموعه،،،فواره ای به ارتفاع سالیانی که زیستم،چاپ وانتشارسال۱۳۸۰ بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها